در مورد 8سال دفاع مقدس
سلام دوستای گلم ممنونم که به وبلاگم سرزدید لطفا نظر فراموش نشود.....
فاجعه هشت ساله جنگ ایران و عراق فراموش شدنی نیست
جنگ هشت ساله ایران و عراق یکی از فاجعه های تاریخ بشری در قرن بیستم است. پس از گذشت 17 سال از خاتمه این جنگ، هنوز بررسی و پژوهشی مستقل دربارة مسایل این جنگ در جمهوری اسلامی در فراسوی «خط قرمز» قرار دارد .
نگارنده این سطور طی دو دهه گذشته در خارج از کشور در فصلی از یک کتاب (تحقیقی دربارة تاریخ انقلاب ایران) و در چندین مقاله و نیز در گفتگوهای رادیو و تلویزیونی، مطالعات و بررسی های خود را دربارة گوشه هایی از تاریخ جنگ ایران و عراق بازتاب داده است.
اینک به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد شروع جنگ ایران و عراق، این نوشتار دو پرسش دربارة جنگ ایران و عراق که رژیم جمهوری اسلامی همواره آنها را به اَشکال مختلف تحریف می کند، در دو بخش مورد نقد و بررسی قرار می دهد.
بخش اول: به علل شروع جنگ ایران و عراق اختصاص دارد که در این رابطه کوشش می شود تا نظرم را درباره این پرسش که آیا جنگ ایران و عراق اجتناب پذیر بوده است، به قضاوت بگذارم.
بخش دوّم: بررسی سیاست جنگ طلبانه جمهوری اسلامی پس از آزادسازی خرمشهر است که در این رابطه کوشش می شود تا نادرستی به کار بردن اصطلاح «دفاع مقدس هشت ساله» که تحریف تاریخ جنگ است، نشان داده شود.
[ یکشنبه 6 آذر 1390 ] [ 06:34 ب.ظ ] [ amir ] [ نظرات 4 ]
نقش سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در جنگ ایران و عراق
مقدمه
در جریان منازعات كم شدت، همواره بین اختلافات داخلی و
وقوع جنگ میان كشورها رابطه مستقیمی وجود دارد. تقریباً در هر دوره تاریخی، وجود
اوضاع ناآرام داخلی قدرت های خارجی را برای مداخله وسوسه كرده است.
در جریان وقوع انقلاب در یك كشور، گروه های انقلابی ضعیف
یا گروه هایی كه به ائتلاف با گروه انقلابی حاكم و سهیم شدن در قدرت سیاسی موفق
نشده اند، به موضعگیری در برابر گروه حاكم می پردازند و در این راستا، برای تقویت
شانس موفقیت خود در این مبارزه، می كوشند حمایت كشورهای خارجی و گروه های مخالف
برانداز در یك كشور، برای كشورهای ثالثی، كه در برابر آن كشور نیات توسعه طلبانه
دارند، همواره به منزله محركی برای آغاز جنگ به شمار می آید. در منازعه بین دو
حكومت، گروه های مخالف در هر یك از دو كشور، وسیله دستیابی اهداف و استراتژی طرف
مقابل قرار می گیرد، در چنین حالتی، گروه های مزبور سرنوشت خود را با استراتژی
كشور مهاجم گره می زنند و تمام امكانات محلی قدرت خود را در راستای تحقق هدف مشترك
به كار می گیرند.
طی جنگ ایران و عراق نیز، چنین فرآیندی وجود داشت. رژیم
عراق با حمایت از گروه های مخالف نظام انقلابی ایران، همچون جبهه خلق عرب در اوایل
جنگ و سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) و حزب دموكرات كردستان و حزب كوموله
درصدد بهره برداری از آنها علیه جمهوری اسلامی برآمد. در این میان، به دلیل آن كه
از میان گروه های مزبور همكاری منافقین با رژیم عراق از برجستگی خاصی برخوردار است
در زیر به بررسی آن می پردازیم.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی سازمان مجاهدین خلق ایران
كه پس از انقلاب به سازمان منافقین شهرت یافت، یكی از كانون های مبارزه علیه رژیم
پهلوی بود. این سازمان با ساختار تشكیلاتی منظم و نیز برخورداری از امكانات گسترده
در راستای مبارزه مسلحانه و تظاهر به گرایش های اسلامی توانسته بود، افراد زیادی
را جذب كند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، قدرت طلبی رهبران گرایش های غیردینی آنها
آشكارتر شد. با جبهه گیری نیروهای انقلابی در برابر آن، این سازمان به تدریج به
مخالفی برانداز در برابر نظام اسلامی ایران تبدیل شد و در آشفتگی هایی كه پس از
انقلاب پدید آمد، نقش محوری را ایفا كرد. این سازمان با موج تروری كه در اوایل
انقلاب به راه انداخت، بسیاری از افراد و شخصیت های وفادار به امام(ره) وانقلاب را
به شهادت رساند. بحث برانگیزترین اقدام این سازمان، همكاری با رژیم عراق در تهاجم
این كشور علیه ایران بود؛ خیانتی كه به آسانی از حافظه ملت ایران محو نخواهد شد.
در این مقاله، سعی می شود فعالیت ها و اقدامات سازمان
منافقین، طی جنگ ایران و عراق بررسی و نقش این سازمان در روند تحولات جنگ ارزیابی
شود. در این راستا، نخست، در مبحث جداگانه ای فعالیت های این سازمان از زمان شكل
گیری تا آغاز جنگ تشریح خواهد شد و در مباحث بعد، مواضع و عملكرد آن از آغاز تا
پایان جنگ تحمیلی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
الف) مواضع و عملكرد سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین)
از آغاز شكل گیری تا آغاز جنگ تحمیلی
در حالی كه كودتای 28 مرداد، فضای سرد اختناق را بر كشور
حاكم كرده بود و هرگونه فعالیت مسالمت آمیز مخالفان سیاسی رژیم با واكنش خشن روبه
رو می شد، سركوب قیام پانزده خرداد 42 مهر پایانی بر مبارزه علنی و مسالمت آمیز
بود. در
این زمان، مشی مسلحانه در میان گروه های مختلف سیاسی با ایدئولوژی های گوناگون اعم
از ملی، مذهبی و غیرمذهبی جا افتاده بود، به طوری كه هیئت های مؤتلفه و حزب ملل
اسلامی از میان نیروهای مذهبی، چریك های فدایی خلق، حزب توده و چند گروه دیگر چپ
از میان نیروهای غیرمذهبی به مشی مسلحانه روی آورده بودند. در شهریور ماه 1344،
سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) از سوی محمد حنیف نژاد، سعید محسن و علی اصغر
بدیع زادگان تأسیس شد. این سه تن از اعضای سابق نهضت آزادی ایران و از فارغ
التحصیلان دانشگاه تهران بودند.
آنها در دوره سربازی به مطالعه و بررسی درباره ایجاد یك
سازمان مخفی برای عملیات مسلحانه پرداختند پس از پایان این دوره، به برگزاری جلسات
منظم برای بحث درباره استراتژی و برنامه های سازمان همت گماشتند. سازمان با توجه
به پیروزی های انقلابیون ماركسیست در چین و كوبا به مطالعه آثار رهبران انقلابی،
مانند مائو، چه گوارا و رژیس دبری پرداخت. هر چند این سازمان ایدئولوژی اسلام را
به عنوان تئوری راهنمای عمل خود برگزیده بود، اما مطالعه برخی از متون ماركسیستی
برای استفاده از تجارب علمی و اجتماعی بر ایدئولوژی آن تأثیر گذاشت. حسین روحانی و
تراب حق شناس، دو تن از فعالان سازمان، درباره ایدئولوژی آن می گویند: «منظور اصلی
ما تركیب ارزش های والای مذهب با اندیشه علمی ماركسیسم است. ما معتقدیم كه اسلام
با اندیشه علمی ماركسیسم است. ما معتقدیم كه اسلام راستین با تئوری های تحول
اجتماعی، جبر تاریخ و نبرد طبقاتی سازگاری دارد». در واقع، آنان اسلام را از
دیدگاه ماركسیسم تجزیه و تحلیل می كردند. بر همین اساس، امام خمینی(ره) در همان
سال های مبارزه از تأیید سازمان خودداری كردند و به روایت حجت الاسلام سید محمود
دعایی، امام پس از گفت و گو با حسین روحانی، نماینده سازمان و مطالعه كتاب راه
انبیا راه بشر فرمودند: «اینها ضمن این كتاب می خواهند بگویند كه معادی وجود ندارد
و معاد سیر تكاملی همین جهان است و این چیزی است خلاف معتقدات اصولی اسلام». با
آغاز سال 1347، اعضای سازمان برای تدارك عملیات مسلحانه آماده شدند. آنها بدین
نتیجه رسیده بودند كه نبرد مسلحانه در شهرها از روستاها مناسب تر است. اعضای گروه
در خانه های تیم زندگی می كردند از طریق برخی از بازاریان تغذیه مالی می شدند. هم
چنین عده ای از آنها برای فراگیری فنون نظامی به كشورهای عربی رفتند و با سازمان
آزادی بخش فلسطین ارتباط برقرار كردند. در حالی كه سازمان برای آغاز عملیات
مسلحانه در انتظار بازگشت اكثریت نیروهای اعزامی به پایگاه های فلسطینیان بود،
واقعه سیاهكل در بهمن ماه سال 1349 از سوی چریك های فدایی خلق رخ داد، از همین رو،
مجاهدین خلق(منافقین) در اجرای عملیات نظامی تعجیل كردند. به نظر می رسد سازمان
مجاهدین خلق به عنوان یك گروه نظامی كه می كوشد اسلام را با نظرات ماركسیستی
سازگار كند. از این كه در عرصه عمل، از یك گروه نظامی ماركسیست عقب بماند، احساس
حقارت می كرد. نخستین عملیات نظامی سازمان برای تابستان سال 1350 برگزار شد و
احكام صادره نشان دهنده برخورد قاطع رژیم با این حركت بود؛ به طوری كه دوازده تن
به اعدام، شانزده تن به زندان ابد، یازده تن به زندان های ده تا پانزده سال و 25
تن به زندان های یك تا ده ساله محكوم شدن . "از میان محكومان به اعدام، دو تن
به نام های بهمن بازرگانی و مسعود رجوی از مرگ رهایی یافتند. هر چند درباره نجات
رجوی گفته شد كه بر اثر مساعی برادرش كاظم رجوی، عده ای از حقوقدانان و استادان
دانشگاه ژنو در نامه ای به شاه خواستار عفو وی شدند، اما حقیقت ماجرا از این قرار
بود كه ارتشبد نعمت الله نصیری، ریاست ساواك، در نامه ای به ریاست اداره دادرسی
نیروهای مسلح، رجوی را از عوامل سازمان متبوع خود معرفی كرد و خواستار تجدید نظر
در حكم صادره برای وی شد. بدین ترتیب، مسعود رجوی عامل ساواك در زندان رژیم به عنوان
یك مبارزه باقی ماند تا سال های بعد در مقابل انقلاب اسلامی مردم ایران به ایفای
نقش بپردازد.
ادامه مطلب
[ یکشنبه 6 آذر 1390 ] [ 06:27 ب.ظ ] [ amir ] [ نظرات 5 ]
1.ای خدای بزرگ تو چه باشی و چه نباشی ، من اکنون سخت به تو نیازمندم.تنها به این نیازمندم که تو باشی.(اسلام شناسی/72)
2. خدا مطلق است ، بی جهت است.این تویی که در برابر او جهت می گیری.(حج/56)
3. ایمان بی عشق،اسارت در دیگران است و عشق بی ایمان، اسارت در خود.(گفت و گو های تنهایی/865)
4. روح را دو مایه می سازد:یکی فرهنگ و دیگری ایمان.(خود سازی انقلابی/181)
5



